روناک خانومروناک خانوم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

عشق مامان و بابایی روناک خانوم گل

شهر بازی

روناک عزیزم 1 سال و 7 ماهه شده خدایا شکرت اولین بار بود با بابایی اوردیمت داخل استخر توپ و خیلی خیلی خوشت اومد و کلی بازی کردی همش میگی مامانی توپا, توپ , توپ یعنی منو ببر استخر توپ خیلی قشنگ هنوز رو میگی وقتی چیزی رو دوست داری نگاه تو چشام میکنی می گی هنیض و قند توی دلمه من آب میشه ...
2 آبان 1395

محلات

با مامان جون اینا رفتیم محلات خیلی خوش گذشت روز قبل هم عروسی پسر عمو سجاد من بود که رفتیم اراک و بعد همه رفتیم سرچشمه محلات و شما کلی توی آب, آب بازی کردیو خوش گذروندیم ...
2 آبان 1395

بدون عنوان

تابستون 95 و روناک خانوم 1 سال و 6 ماهش شده خدارو شکر می کنم بخاطر وجودت دخترم امروز همه اومدیم تفریح سراب گاماسیاب  خیلی خوش گذشت و شما هم کلی آب بازی کردی اینجا هم شیطونی کردی و روی کمر عمه پریسا نشستی ...
2 آبان 1395

عکس های دخترم

یک سال و 3 ماه یک سال و 5 ماه اینجا می خواستیم آماده بشیم بریم عروسی مامانی فدای اون خنده هات عزیزم ...
2 آبان 1395

عکس های خانوم قشنگم تابستان 95

روناک عزیزم توی این عکس یک سال و سه ماه داری عزیزم فضای سبز پیش خونمونه مریض یودی آوردمت کمی هوات عوض بشه دخترم مامانی فدات نمی دونی وقتی مریض بودی چقدر منو و بابایی ناراحت بودیم بردیمت همدان و یک شب بستریت کردیم من اینقدر حالم بد شده بود که خودمم مریض شدم و تا 3 روز نتونستم غذا بخورم قربونت تو هم اصلا غذا نمیخوردی ، همش میخوابیدی عزیزم ( اسهال و استفراغ) گرفتی حتی شیر هم نمیتونستی بخوری ...
2 آبان 1395
1